بتو می اندیشم
- Mim Rouzban
- Oct 4
- 1 min read
بتو می اندیشم
من بهر خواب شبانه
به حدیث هر راز...
و به بیداری هر صبح قشنگ،
هر آغاز...
من به بیتابی بلبل
به شکوفایی گل
و به خرسندی هر عشق،
به اسرارنیاز...
بتو می اندیشم
من به کوتاهی هر لحظه وصل
وبه حسرت ز سفرهای دراز...
من به زیبایی هر نیلوفر
و به رعنایی هر نرگس ناز...
بتو می اندیشم
من به اندوه قناری
که اسیر قفس ست
و به احساس عقاب از پرواز
من به ناقوس کلیسای محل
وبهر رقص و نشاط، هر آواز
بتو می اندیشم
فاتح شهر حدیث پریا
قلب ما فرش رهت،ره بگشا
خسته از دیو وشب وحرمانیم
تو بر این تار شب یاس، امیدی بنواز
من بهر بغض فرود و بهر شوق فراز
به تو می اندیشم
همچو بلبل به فغان تو ام
ای محرم راز
ای بهار ای گل امید
به دل باز آ باز
